ميگويند: درويشي بود كه در كوچه و محله راه ميرفت و ميخواند: «هرچه كني به خود كني گر همه نيك و بد كني» اتفاقاً زني مكاره اين درويش را ديد و خوب گوش داد كه ببيند چه ميگويد وقتي شعرش را شنيد گفت: «من پدر اين درويش را در ميآورم».برای خواندن کامل داستان به ادامه مطلب بروید
تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:داستان,هر چه کنی به خود کنی, | نویسنده : آقای...
غم دنيا را مخور
1- غم مخور: چون پروردگارت آمرزگار وتوبه پذير است.
2- غم مخور: همه چيز به تقدير وقضايي الهي بستگي دارد.
3- غم مخور: همواره و در هر كجا خدا را ياد كن. /ادامه مطلب بزن
ادامه مطلب...